هنرمند پزشک روانی است

«فرویدیسم با اشاراتی به ادبیات و عرفان» اثر امیرحسین آریان پور

جنون و نبوغ

گاه بیماری های روانی متعالی می شود و به صورت جلوه های نبوغ در می آیند. زیرا ناخوشی های روانی به فعالیت متعالی روان نیز می ماند، زیرا هر دو منشایی واحد دارند(ناخودآگاهی) و فقط یکی تصفیه و تزئین شده و دیگری بی آرایه و پیرایه تظاهر کرده است. بنابراین تمام تجلیات ناخودآگاه -از جنون گرفته تا نبوغ- وجوهی مشترک دارند و به قول ارنست جونز » نباید فراموش کنیم که بیماری روانی جلوه ایست از همان نیروها و کشش هایی که منشا عالیترین خواست ها و کاملترین اقدامات نوع ما شده است.» هرگاه نتوان وازدگی را به وسایلی مثل خواب و خیال و بازی و شوخی و فعالیت های متعالی جبران کرد، ناخوشی روانی پرهیز ناپذیر است. پس وجوه عالی ناخودآگاه (نبوغ) و وجوه دانی آن (جنون) هر دو سر و ته یک کرباسند، و نوابغ و مجانین، هر دو دسته، از مردمان غیرمتعارف محسوب می شوند. بلفظ دیگر، نابغه مجنونی است که میتواند جنون خود را به دلخواه جامعه بیاراید.

هنرمند بیمار دردمندی است که برای تخفیف درد خود ناله میکند و درد دل میکند. ولی چون از تکلفات و تصنعات و قیود و عوارض بیگانه است و آنچه استاد ازل گفت بگو، میگوید، دردهایش به چشم دیگران بیگانه نمی آیدو پیامش مردمان را به همدردی و دلسوزی و رقت می آورد. از اینروست که هنر، زبان شیوای اعماق وجود انسانست، کهنه شدنی نیست، در هر زمان و مکانی فهم می شود و مفتاح چم و خم روان انسانی است.

هنرمند با آنکه بیماری رنجور است، پزشکی حاذق نیز می باشد. بیماریست که خود به موهبت طبابت آراسته است، زیرا «رنج کشیده طبیب است» و خود و دیگران را شفا تواند داد. هنگامیکه هنرمند به مقتضای وازدگی از عالم واقع میرمد و به عالم خیال می رود، از نیروهای ناخودآگاه سود می جوید و کامهای وازده را چنان می آراید که هم سانسور(واکنش مغز نسبت به اتفاقات ناخوشایند) مانع ابراز آنها نمی شود و هم در نظر دیگران خوش می آید و سبب اشتهار و افتخار او میگردد و محرومیت ها و نا خوشی های او را جبران می کند. در این صورت هنرمند آدم محرومی است که در عالم خیال منزوی می شود ، ولی پس از چندگاه به واقعیت باز می گردد؛ بیماریست که به مرگ پناه می برد و به نعمت «ولادت مجدد» و زندگانی نو نایل می آید.

یک اثر هنری وقتی درست به دل ما می نشیند و ما را تکان می دهد که بر الگوی روانی ما منطبق شود و زبان حال خود ما باشد.

ابداع هنری مستلزم عوامل و شرایط چندی است:

یکی از این عوامل وجود وازدگی های شدید است. تا کسی در زندگانی عملی محروم و وازده نشود، به عالم خیال رو نمی نماید، و تا خاطری مغموم و دلی پردرد نباشد، شعر و نقاشی و موسیقی نمی زاید. عامل دیگر ابداع هنر اتکا به ناخودآگاه است. کسانی که به اقتضای زندگانی اجتماعی از خویشتن خویش، از فردیت و انانیت و عمق وجود خود غافلند و کمتر مجال می یابند تا گوش به ناخودآگاهی فرادهند از ابداع هنر ارج دار قاصرند. زیرا چشمه زاینده هنر و سرمایه نبوغ و کرامت روان ناخودآگاه است.

اینا چرخه تکاملشون متوقف شده!

گروه های مختلفی داریم، هرشخصی منافع خودشو داره و سعی در پا برجا نگه داشتن سهمش بدور از چنگال گروههای رقیب مخالف خودش. این وسط دیگرانی هم هستن (شاید ما) که بی خبر در هر عرصه ای از جنگ زیرپوستی این گروه ها با هم بی صدا و آروم ضربه میخوریم. یه نمونه ش فرضیه داروینیسم و حواشی مختلفش..

در تئوری تکامل اولین و ابتدایی ترین اشکال حیات وقتی متجلی گردید که واکنش های شیمیایی معینی مواد بی جان را به حالت زنده در آورد.

این واکنش های شیمیایی مهرتایید داروینیسم ها بر بی خدایی این جهان هست؛ و شایدم باشه! حداقل اعتقادات افرادی که از این نظریه دفاع کردن اینطور بوده.. ولی با اینحال هدف وسیله رو توجیه نمیکنه! منطق و روش این افراد علمی بوده و به نوعی سعی میکنن از درون به اصل ماجرا برسند نه بالعکس! اونطرف قضیه هم افرادی هستن که داروینیسم رو مورد انتقاد قرار دادن و با نشانه هایی سعی کردن بکوبوننش. ولی خوب چه فایده که زبونشون یکی و دلایلشون منطقی نیست!

زمانهای گذشته به جادو و کیمیاگری خیلی اعتقاد داشتن وبه عبارتی  قدرت ماورایی همه کاره بوده. حالا چطور و چگونه بوده (افرادی که به واکنش های شیمیایی آشنا بودن، یا ماشین زمان یا واقعا همون قدرت ماورایی دستش تو کار بوده) بماند! در عصر حاضر  علم شیمی و شاخه های مختلفش پیشرفت های بسیاری کرده و مطمئنا اگه یکی از اون آدمای عصر جادوگری و یه شیمیست رو در برابر هم قرار میدادیم یقینا اون آدم قدیمیه فکر میکرد طرف(شیمیست) جادوگره.. اینکه جوامع غربی از نظر علمی از جوامع ما پیشرفته تر هستن شکی نیست؛ این اسمش خودباختگی نیست حقیقته. به ساده ترین روش میشه گفت پیشینه ی قوی ای پشت این ماجراست. و مطمئنا علوم تجربی چیزی نیست که بشه با مسائل سیاسی و مذهبی توجیهش کرد. خلاصه کنم، من به شخصه متوجه نشدم شباهت آناتومی بدن موجودات زنده به همدیگه اگه بر این اصل باشه که منشا یکسانی نداشتن و هرکدوم جد مختص خودشون رو داشتن(مذهبی ها) با چه دلیل منطقی میشه توصیفش کرد!؟ و اینکه اگر گفته شده آفریننده این مجموعه به یک اشاره جهان رو ساخته  ساز و کارش به چه صورت بوده پس؟ فکر نمیکنن که اینا (داروینیسم) یجورایی سعی دارن با دلیل و مدرک و زور بازوی خودشون حقیقت ماجرا رو کشف کنن و به اصل ماجرا(شاید خدا) برسن!؟

زندگی خره

مطمئنا اینکه الان درباره ش فکر کنم با وقتی که به طور قطع مطئمن بشم که قراره این اتفاق بیوفته کلی توفیر داره؛ هیچوقت نمیتونیم حال اونموقعمون رو درک کنیم و باهاش کنار بیایم. من الان فکر میکنم این مساله برام مهم نیست و هرچه زودتر بهتر(میتونم باهاش کنار بیام)؛ ولی اگه واقعا قرار باشه این اتفاق بیوفته… فکرنکنم به این راحتیا باشه! اینکه ندونیم ی خوبی داره(حرص نمیخوریم) و اینکه بدونیم هم به نوعی خوبه(از باقی مونده وقتمون استفاده میکنیم). اما چه بهتر اینکه همیشه منتظرش باشیم، مواظب کارامون باشیم و به سرانجام برسونیمشون و همیشه مراقب عادات غذاییمون باشیم تا لااقل این پروسه طبیعی اتفاق بیوفته(شتر بی صاحابیه که در خونه همه میخوابه یه روزی)

مردم کشورهای دیگه رو نمیدونم ولی ما ایرانیا خیلی بدعادت هستیم. قرمه سبزی و پلو و چلوی چرب و کم ارزشی(از نظر غذایی) داریم و با تعصب بیجا هر روز از غذاهای سالم و مغذی صرف نظر میکنیم که خورش های آنچنانی بخوریم یا حتی اگه پول نداشته باشیم دیگه فقط باید دنبال ی چیزی باشیم که سیرمون کنه!(حالا فشارهای عصبی و سایر مسائل بماند…)

مخلص: بیاین ی خورده به خودمون احترام بذاریم؛ به فکر سلامتیمون باشیم که آب رفته به جوی باز نخواهد گشت…

مرسی!

قورباغه ات را قورت بده!

قورباغه کارتون چوبین یادتونه؟ همونی که پسرش همیشه تو دهنش بود!

امروز داشتم تو نت میگشتم به فهرستی از قورباغه های گم شده(شایدم منقرض شده) برخوردم. تصویر جالبی از قورباغه ای به اسم Rheobatrachus silus  در این بین وجود داشت که دیدم بی شباهت به کاراکتر همین قورباغه کارتون چوبین نیست! اما این قورباغه ماده هست که بچه هاشو توی دهانش میگذاره!  واقعیت اینه که قورباغه ماده تخم گذاری میکنه و زاده هاشو می بلعه تا مراحل رشد بچه ش در شکمش انجام بشه. بعد که فرزنداش به حدی رسیدن که قادر به زندگی در محیط خارج از بدن مادر بودن از دهانش خارج میشن (کمی به نظرم مثل کار کانگورو ها باشه) در ضمن از سال 1985 به این طرف هم دیگه مشاهده نشده + و امیدوارم منقرض نشده باشه تا حالا. هرجا هست خوش و خرم و سلامت باشه(آرزوی موفقیت دارم براش حتی!)


عکس هایی از نماچی آیبورو (Nmachi Ihegboro) کودک سفید پوست زاده شده از مادر و پدری سیاه پوست

عکسها با کیفیت بوده؛ لطفا روی هریک کلیک کنید تا در اندازه واقعی مشاهده شود.

Nmachi Ihegboro نوزاد سفیدپوستی است که از مادر و پدری نیجیریه ای تبار(آنجلا35ساله و بنجامین44ساله) در سال 2010 زاده شده است. این خانواده 5نفری(دیگر دخترشان Dumebi و پسرشانChisom) در لندن جنوبی زندگی میکنند و با آزمایشات ژنتیکی انجام شده و بررسی شجره این خانواده مشخص شده است که صندوق ژنی هردو والد خالص بوده و در تبارشان سفیدپوستی وجود نداشته است.

از شگفتی های معجزه کوچک(نماچی) اینست که وی زال یا آلبینو نبوده، و متخصصان براین باورند که ترکیب پازل مانند جهش های ژنتیکی متعدد در روند شکل گیری این نوزاد باعث بوجود آمدن ظاهر اروپایی مانند این دختر شده است.

نماچی که از آن به عنوان معجزه کوچک یاد میکنند، به معنی زیبایی خدایی در بیمارستان کوئین مری در کنت متولد شد.

چه میکنه این گورخر….! (عکس)

دورگه های زورس و زانکی

Zebra + Horse

||

Zorse 

———————————————–


Zebra + Donkey

||

Zonkey

———————————————–


یک تست جالب فکری (کمتر از 30 ثانیه)

این مطلب را تا آخر بخوانید و به اتفاقی که می افته کمی فکر کنید (30 ثانیه بیشتر وقت نمی گیره)

لطفا به سوالات زیر به سرعت پاسخ دهید:

نتیجه چیست؟

2+2

4+4

8+8

16+16

خیلی سریع عددی بین 12 تا 5 انتخاب کنید. انتخاب کردید؟
حالا برید پایین
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

عدد انتخابی شما 7 بود؟

این آزمایش توسط یکی از محققان برجسته در زمینه مطالعات ذهنی در امریکا، پرفسور «مک کین» انجام شده.
در این آزمایش با طرح 4 سوال اول ذهن شما شرطی شده و در هنگام انتخاب عددی بین 12 تا 5 ابتدا ذهن این دو عدد را جمع می کند یعنی 17 ولی 17 بین دو عدد 12 تا 5 نیست. ذهن اتوماتیک به عدد 7 می رسد که از 5 هم بزرگتر است.
این آزمایش انقلاب بزرگی در آزمایشات رفتاری ذهن نسبت به آموخته های ما از دوران کودکی و اجتماع و آنچیزی که شبانه روز از طریق رسانه ها به ما میرسد ایجاد کرده است.
طبق نتیجه تحقیقات مردم وقتی ذهنشان شرطی شد از انتخاب یا تفکر در جهت دیگر می ترسند و در دراز مدت استقلال فکری هر کس مسائل پیرامونش می شود نه تفکرات واقعی خودش.
به گفته دانشمندان: بیشتر فکر کنید و از بیان نتایجی که می رسید نترسید!


منبع


پنج حقيقت جالب در مورد عدد پی

عدد مشهور 3.14 يا همان عدد «پي» در پيچيده ترين حالت عددي خواهد بود كه تا كنون دو هزار و 700 بيليون رقم اعشار براي آن محاسبه شده است اما نشريه نيوساينتيست پنج وجه ديگر اين عدد را نيز به مناسبت روز عدد پي آشكار كرده است.

به گزارش خبرگزاري مهر، رياضيدانان هر سال در 14 مارچ روز عدد پي را گرامي مي دارند. روزي كه به احترام محاسبه اولين اعشار عدد مشهور 3.14 نامگذاري شده است. شايد همه بدانند كه عدد پي نسبت محيط دايره به قطر آن را تعيين مي كند اما حقايق ناآشناتري درباره اين پديده رياضي نيز وجود دارد كه در ادامه به پنج مورد از آنها اشاره خواهد شد.

عدد پي در آسمان

شايد ستاره هاي آسمان الهام بخش يونانيان باستان بوده اند اما يونانيان هرگز از اين نقاط درخشان براي محاسبه عدد پي استفاده نكرده اند. رابرت ماتيوز از دانشگاه استون به منظور انجام اين محاسبه اطلاعات نجومي و اخترشناسي را با نظريه اعداد تركيب كرد. وي از اين حقيقت كه براي هر مجموعه بزرگ از اعداد اتفاقي احتمال اينكه هر دو عدد با يكديگر هيچ وجه مشتركي نداشته باشند، عدد 6 تقسيم بر عدد پي به توان دو خواهد بود، استفاده كرد. ماتيوز فاصله فضايي ميان 100 نمونه از درخشانترين ستاره هاي آسمان را محاسبه كرده و آنها را به يك ميليون جفت از اعداد تصادفي تبديل كرد كه در حدود 61 درصد از آنها هيچ وجه اشتراكي با يكديگر نداشتند. با اين مطالعات ماتيوز توانست مقدار عدد پي را تا 3.12772 محاسبه كند كه 99.6 درصد صحيح است.

عدد «پي» مانند رودخانه ها به زمين باز مي گردد.

عدد پي بر روي زمين نيز فعاليتهايي را به عهده دارد. اين عدد مي تواند مسير رودخانه هاي پيچ در پيچي مانند آمازون را محاسبه كند. ميزان پيچ و خم يك رود به واسطه انحراف آن از مسير مستقيم تا منبع آب رود شرح داده مي شود و عدد پي نشان مي دهد يك رودخانه متوسط داراي انحراف مسيري در حدود 3.14 است.

«پي» تنها عددي است كه الهام بخش ادبيات بوده است

«الكس بلوز» روزنامه نگار در كتاب جديد خود با نام «ماجراجوييهاي الكس در سرزمين اعداد» شرح مي دهد چگونه عدد پي توانسته است الهام بخش شكلي از نگارش خلاقانه به نام Pilish شود. با استفاده از اين شيوه اشعاري نگاشته مي شوند كه تعداد حروف واژه هاي متوالي در آن با كمك عدد پي تعيين مي شوند. يكي از مشهورترين اشعاري كه به اين سبك سروده شده است Cadaeic Cadenza نام دارد كه توسط «مايك كيث» نوشته شده است. وي در عين حال كتابي 10 هزار كلمه اي را نيز با كمك اين تكنيك نگاشته است.

عدد «پي» در اتاق منزل شما

جديدترين محاسبات مقدار عدد پي را تا دو هزار و 700 بيليون رقم تعيين كرده اند كه آخرين آن سال گذشته توسط «فابريس بلارد» انجام گرفته است. وي براي محاسبه اين ارقام از رايانه استفاده كرده است اما مي توان با كمك چند سوزن و برگه اي كاغذ خط دار نيز اين عدد را به راحتي محاسبه كرد. سوزنها را بر روي كاغذ بياندازيد و ميزان درصد سقوط سوزنها بر روي يك خط مستقيم را محاسبه كنيد. با كمي دقت پاسخ به دست آمده بايد طول سوزن تقسيم بر فاصله ميان خطوط باشد كه در عدد دو تقسيم بر عدد پي ضرب شده باشد. اين فرمول پس از ارائه آن توسط «كامت دو بوفون» رياضيدان فرانسوي در سال 1733 به «مسئله سوزن بوفون» شهرت يافته است. اين نظريه در سال 1901 براي اولين بار مورد آزمايش «ماريو لازاريني» قرار گرفت و وي براي محاسبه عدد در حدود سه هزار و 408 سوزن را بر روي كاغذ ريخت تا بتواند مقدار عدد پي را تا 3.1415929 به دست آورد.

اطلاعات بانكي شما در عدد «پي» ديده مي شوند

عدد پي عددي بي قاعده است و مي تواند براي هميشه امتداد داشته باشد، اين به آن معني است كه احتمال يافتن هر نوع عددي در آن وجود خواهد داشت. تاريخ تولد، شماره تلفن و يا حتي جزئيات شماره حسابهاي بانكي افراد مي توانند خود را در لشگر اعداد و ارقام عدد پي پنهان كرده باشند. در عين حال با استفاده از كدهايي كه اعداد را به حروف تبديل مي كند، حتي مي توان آثار كامل شكسپير و يا هر كتاب ديگري كه تا كنون نوشته شده است را در ميان ارقام عدد پي مشاهده كرد.


منبع

ايران رکورد سرطان را خواهد شکست!

soya lectin که در ايران به «لسيتين» معروف است پروتئين گياهی است که به کربوهيدرات خاصی تبديل ميشود و مورد ما همانطورکه پيدا است پروتئين سويا ميباشد كه مانند عسل رقيق است. اين لسيتين در ايران توليد نميشود و دارای دوگونه ميباشد، صنعتی و خوراکی که اختلاف قيمت آنها 6 تا 9 برابر است (بستگی به کشور فروشنده دارد) لسيتين صنعتی بيشتر در صنعت رنگ به کار ميرود و خوراکی آن بيشتر در صنعت شکلات سازی.

مثلا شركت مينو در ماه حدود 60 تن مصرف دارد. شما اگر در اسناد گمرکی کنکاش کنيد متوجه ميشويد که آخرين پارتی لسيتين خوراکی ترخيص شده از گمرک به تاريخ سال 1365 بوده و از آن تاريخ هزاران تن شکلات و آب نبات با لسيتين صنعتی سرطان زا درست شده است. جالب است که بدانيد اين لسيتين ها در گمرک تحت نام خوراکی وارد ميشود ولی قيمت همه آنها درحد لسيتين صنعتی است.

اين آگهي را به ديگران اعلام نمائيم و از مصرف شكلات هاي ايراني بخصوص براي بچه ها خودداري نمائيم.