پوسته یِ مُدرنِ فکریِ من و باطنِ پوسیده

پیش تر از اینم گفته بودم که خیلی عوض شدم؛ اخلاق، روحیات، اعتقادات، همه چی… ولی اون سِنی که این تحولات در من رخ داد سنی بود که بیشتر بافت شخصیتیم شکل گرفته بود و تغییر اون به یکجا غیر ممکن و به تبع غیرطبیعی بود. یعنی من الان تبدیل شدم به فرد دوشخصیتی که دو قسمته(دو قلو شدم الان!) قسمتی که ساخته باورها و تز خانواده بوده و قسمتی که طی این چندسال خودم دیدم و باورش کردم. با این دوگانگی کنار اومدن سخته. وقتی مجبور باشی با این دوگانگی تصمیمهای سرنوشت ساز بگیری(با وجود همه پارازیتهایی که در حالت طبیعی هم مُخل انضباط فکریت هستن) در هر صورت نتیجه خوبی بدست نمیاری. اینکه زمانی نیاز به همفکری داری و دور و برت یدونه آدم پیدا نمیشه سطح فکریش با تو یکی باشه از اون بدتر(حرفات رو دلت سنگینی کنه، حس خفگی) ینی اینطور باشه که صلاح در این ببینی اگه حرف نزنی بیشتر به نفعته(یجورایی اطرافیان به غلط کردن بندازنت!)… شاید چون متولد خردادم! 😐

——————————

امروز ولنتاینه، روز 25بهمن سبز، من پای پی سی، یکی بالای جرثقیل.. آی لاو یو پی ام سی -_-

منو حالا نوازش کن..

منو حالا نوازش کن

که این فرصت نره از دست

شاید این آخرین باره

که این احساس زیبا هست…

منو حالا نوازش کن همین حالا که تب کردم

اگه لمسم کنی شاید به دنیای تو برگردم

هنوزم میشه عاشق موند

تو باشی کار سختی نیست

بدون مرز با من باش

اگرچه دیگه وقتی نیست

نبینم این دمِ رفتن تو چشمات غصه میشینه

همه اشکاتو میبوسم میدونم قسمتم اینه

تو از چشمای من خوندی

که از این زندگی خستم

کنارت، اونقدر آرومم،که از مرگ هم نمیترسم…

تنم سرده ولی انگار ،تو دستای تو آتیشه

خودت پلکامو میبندی

و این قصه تموم میشه

هنوزم میشه عاشق موند

تو باشی کار سختی نیست

بدون مرز با من باش

اگرچه دیگه وقتی نیست

نبینم این دمِ رفتن تو چشمات غصه میشینه

همه اشکاتو میبوسم میدونم قسمتم اینه…

دانلود نوازش – ابی

پیشنهاد میکنم این آهنگ زیبارو از دست ندید و دانلودش کنید.

 

 

سلام ای کهنه عشق من، که یاد تو چه پابرجاست..

سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی ماه تو ، عزیز دل سلام از ماست
تو یک رویای کوتاهی ، دعای هرسحرگاهی
شدم خام عشقت چون ، مرا اینگونه می خواهی

من آن خاموش خاموشم ، که با شادی نمی جوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم
تو غم در شکل آوازی ، شکوهه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی

مرا دیوانه می خواهی ، زخود بیگانه می خواهی
مرا دلباخته چون مجنون ، زمن افسانه می خواهی
شدم بیگانه با هستی ، زخود بی خودتر از مستی
نگاهم کن ، نگاهم کن ، شدم هر آنچه می خواستی

سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی ماه تو ، عزیز دل سلام از ماست
بکُش دل را ، شهامت کن ، مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق ، مرا تو درس عبرت کن

بکن حرف مرا باور ، نیابی از من عاشق تر
نمی ترسم من از اقرار ، گذشت آب از سرم دیگر
سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی ماه تو ، عزیزدل سلام از ماست

شاعر : پاکسیما زکی پور
آهنگ ساز : حمید ندیری
تنظیم : حمید ندیری
خواننده : ستار
آلبوم : گل بانو
آهنگ : سلام

دانلود

معروف که گفتی، این یعنی چه؟

تا بود نهی از منکر بود(هنوزم هست؟ نمیدونم!).. گناه کردن مثل مال مردم خوری و حق کسی رو ضایع کردن و .. خوب نیست! ولی آخه معروف مون هم مثل هم نیست!

نصف بیشتر درگیری های ذهنیم سر همین قضیه ست.. دیگه بد و خوب رو تشخیص نمیدم و یه جورایی گیج میزنم.

فقط صدای «نکن نکن» تو گوشمه و راهی پیش پام نیست 😦

پ.ن1: به باورها و اعتقادات کسی کاری ندارم.

پ.ن2: خوش بین بودن خوبه.

پ.ن3: دلتو صاف کن دوست عزیز، داری به خودت ظلم میکنی! (دوستی که این بلاگو هرگز نمیبینه، سوء برداشت نشه)

پ.ن4: حسادت و تمسخر خوب نیست؛ پشیمونم و نخواهم کرد!

پ.ن5: خیلی جاها خوندیم و شنیدیم که (مثلا) فلانی صورت مساله رو پاک میکنه و راه حلی پیشنهاد نمیکنه. (منم الان اینکارو کردم، فقط نالیدم )!

پ.ن6: خوب حالا که چی؟! 🙂

انرژی منفی

حرف دلتونمیفهمن و انتظار دارن مثل اونها رفتار کنی و کاری میکنن احساس گناه سرتاپاتو فرا بگیره..

دلت میگیره.

از اینکه به روشنی داری حس میکنی تو دل و فکرشون چه برداشتی راجع بهت دارن.

لحظه به لحظه.. حس خوبی نیست!

مطمئنا آفرینش و خلقت ما با هم یکی نیست؛ شاید شباهت ساختاری با هم داشته باشیم(بین فرزند و والدینو عرض میکنم) ولی اخلاقامون فرق داره.

حالا اینارو گفتم(نوشتم) و ممکنه این حس به کسی که داره میخونه القا بشه که مشکل حادی با مامان یا بابام دارم(یا اصلا به موسشم حساب نکنه!)

نه آقا! از این خبرا نیست.. یه کم دچار اختلاف نظر شدیم. البته میدونم من اولیش نیستم.

به هرحال.

بازم میتونم مثل گذشته بی خیال بشم و یه» گورباباش» آنچنانی نثار همه این حرفا کنم.

ولی تا کی؟

این فایرفاکس هر چندوقت یه بار ورژنشو عوض میکنه؛ نرم افزارهای کامپیوترم با کلی اصرار سعی دارن آپگرید بشن. حالا علاوه بر اینا adds-ons هم داره که افزونه های جانبی بهش اضافه بشه که کم و کاستیشو برطرف کنه.

شده حکایت ما آدما.

به هرحال شباهت هایی این بین هست که در تخصص بنده نیست و… مخلص کلام اگه بخوایم به روز باشی باید آپدیت بشی.

امسال حواستو جمع کن! (جنبه تبلیغی نداشت به جان عمم!)

ها…

—————————

پ.ن1: میون این همه اپلیکیشن سردرگم شدم 😦

پ.ن2: مامانم سعی میکنه یه نرم افزار جدید روم نصب کنه، غافل از اینکه با سیستم عاملم سازگارنیست!

پ.ن3: دلم گرفته 😦

پ.ن4: برای استفاده از کلمات آچنانی در این پست هیچ نیتی سویی نداشتم..!

پ.ن5: عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت میبرد. (افلاطون)

پ.ن6: حلال کنید.

بامن  حرف نزن